ای جوان!
هان ای جوان! برخیز که وقت خواب نیست
رویای بی عمل پوچ است و جز سراب نیست
خشکیده ای ز هجران ایمان و عمل ای رفیق
زمین خشکیده را چارۀ، جز آب نیست
تفریح شباب، انقلاب و فتح قلعه هاست
خوردن و خفتن، رسم شباب نیست
دریای خروشان را امواج پر تلاطم عادت است
افتادگان را جز پستی و مردن عقاب نیست
سراسر غرور و طغیان، سراسر سرکشی
آخر مگر ترا دین و منبر و محراب نیست؟!
اسلام، جوان را بهر فسا خنجر بُران کند
آنکه نبُرد فساد را، رستم و سهراب نیست
گرچه ای رفیق رویایت نیکو و والاست
گرنباشد عمل، جز مرواردی در حجاب نیست
از حجاب بیرون آر، آن مروارید پوشیده را
ذهینا! نصایح اش کن، کز ظلمتش ثواب نیست
سروده: عبدالجمیل ذهین
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0